نور چشم مامان و بابا پنج شنبه 90 بهمن 6 :: 8:53 صبح :: نویسنده : حسین صدرا
به نام خدای مهربون سلام به دسته گل مامان محیااز اینکه 2 ماه نتونستم بیام و برات بنویسم عذر خواهی میکنم . پسر خوشگلم هزار ماشاالله خیلی با نمک تر شدی . شیرین کاریات همینجور داره بیشتر و بیشتر میشه . تا چشمت رو باز میکنی و از خواب بلند میشی میگی دد.چند روز پیش گفتم : حسین کجا بریم ؟ گفتی :مجد . گفتم مسجد ؟ گفتی:بلی . خلاصه بردمت مسجد . بعد نماز یه خانمی اومد و گفت : خانم خدا پسرتون و نگه داره هزار ماشاالله .شما که سر نماز بودین بچه های 5ساله سر به سرش میذاشتن و شیشه اش رو میگرفتن و پرت میکردن رو زمین . اینم با تمام وجود عصبی شد و عصای پیر زنا رو برداشت و دنبالشون کرد و اونا هم پا به فرار گذاشتن . بعد که شیشه اش رو برداشت و گذاشت لای دندونش بیخیال اون 3تا بچه نشد و با عصی بازم دنبالشون کرد. یه چیز جالب اینکه کلمات رو تقریبا همه رو درست میگی . یه روز که رفته بودی با پدر جون امامزاده قاسم ع به یکی از دوستای بابات میگی : ستاری چایی. یعنی ستاری چایی بیار . اون بنده خدا هم میگه باید به صادق بگی برات چایی بیاره . تو هم یه نگاه اطرافت میکنی میبینی صادق نیست میری با تلفن داخلی صادق رو میگیری و میگی : صادق چایی. خلاصه تمام دوستای بابات کلی میخندن و میگن هزار ماشا الله .ماشاله الان جورابتو خودت پات میکنی . کفشتم سعی میکنی پات کنی . کاپشنتو قشنگ در میاری . وقتی وارد جایی میخوای بشی در میزنی و میگی یاالله . ووقتی وارد شدی میگی سلااااااام . و وقتی میپرسن حسین خوبی ؟به نشانه شکر دستتو میاری بالا و میگی الحمدالله . وسایل سنگین مثل ماشینت و موتورت رو بلند میکنی و میگی:ابالفضل. وقتی میخوای از رو زمین بلند شی دست میذاری به زانوتو میگی یا علی . خلاصه اسم تموم اهل بیت ع رو بلدی و قشنگ میگی . بعضی مواقع چیزی که شکل بلند گو هست میگیری جلو دهنت و مداهی میکنی و خودت هم سینه میزنی . و دیگه اینکه یاد گرفتی وقتی میگم بوس محیایی کن ،طرف و میچلونی و بوسش میکنی . اسامی و کلمات رو به خوبی تلفظ میکنی.یه روز جمعه بود بابات و از خواب بیدار کردی و بهشون گفتی :بابا دد . بابا گفت: کجا ببرمت ؟گفتی : امایه. یعنی امامزاده . وقتی وارد امامزاده میشی تا کمر خم میشی و به آقا سلام میدی . الان دیگه ماشا الله خودت میتونی ماشینتو راه ببری و پاهات به گاز میرسه . هزار ماشاالله میای زیر پاهای من و میخوای منو بلند کنی زور میزنی تا منو بلند کنی . اجسام سنگین هم بلند میکنی . وقتی میریم خرید کمک من میوه ها رو بلند میکنی . وقتی میخوای بگی شیر میگی سیر . وقتی از خواب بلند میشی رختخواب ها رو کمک من جمع میکنی . هزار الله اکبرت باشه شیطون شدی هر جا میرم میگن خدا صبرت بده. البته مزاح بود وقتی خوابت بیاد میزنی رو دنده ی لریت و دیگه از دیوار راست بالا میری. کلماتت رو بسیار با نمک ادا میکنی . وقتی میگم حسین فلانی رو دوست داری ؟ سرت رو با شدت پایین میاری و میگی بلی.وقتی میگم چند تا یا میگی 2تا یا 3تا یا صدتا. وقتی حوصله ات سر میره میری کاپشنت و میپوشی یعنی بریم دد. محمد امین و خیلی دوست داری دائم میگی امی یا ممد. وقتی نزدیک میز عکس میشی ؛میدونی که نباید دست بزنی و فقط بای بای میکنی. قشنگ هم اعداد رو به زبون خودت میشماری. الان هم هی میگی بسین یعنی بیا بشین پیش من پس فعلا خدا حافظ موضوع مطلب : آخرین مطالب آرشیو وبلاگ آمار وبلاگ
|